رویکردهای فرزندپروری امروزه زیاد شده اند. پدرومادرها گاه گیج و سردرگم می مانند که کدام روش را انتخاب کنند و پیش بگیرند. اصلاً آیا این همه رویکرد و راهکار مؤثر و نتیجه بخش است؟ به حتم خیر. بیایید این مسئله را طورِ دیگر جلو ببریم. شاید خیلی از پدرومادرها دغدغه شان نباشد بدانند نوعِ رابطه شان با فرزند و یا فرزندان شان چطور باشد؟ یعنی سال ها، بی تفاوت و بی اهمیت بگذرد تا فرزند بزرگ و بزرگ تر شود. از سوی دیگر، کسانی باشند که نگران و آینده نگرانه به روزهای پیشِ رو نظر بیندازند. چکار می شود کرد؟
بیایید ساده ترین کار را بررسی کنیم. این ساده ترین کار احتمالاً واجب ترین شاخصه پدرومادری هم است. خیلی از پدر و مادرها خیلی زود پا پَس می کِشند و به این عقیده می رسند فایده ای ندارد. اما فایده دارد، مثمر ثمر خواهد بود، اگر پیش برود. یعنی فقط انجام شود. این ساده ترین راه یعنی تلاش کنم بدانم، بفهمم و درک کنم فرزندم چه کسی است؟ درک کردنِ یک آدم شاید یک وظیفه و یا مسئولیتِ اجتماعی به حساب نیاید. اما درکِ فرزندمان یک پیش شرط است، اوجبِ واجبات است، یک «باید» به شمار می رود. درکِ فرزندم یعنی او چه چیز در این دنیا می خواهد؟ او چه چیز دوست دارد؟ مشغله های فکری اش چه است؟ آیا توانسته ام خودم را به طریقِ فکری اش نزدیک کنم؟ آیا از «او» خبر دارم؟
میدانید ممکن است نسل های زیادی بزرگ شده اند بی آن که قدری فهمیده و درک شده باشند!
می دانم فرزندِ دلبندِ من دلش می خواهد چه بشود و از همه مهم تر در خلوت خودش، در بزنگاه های فکری اش به این نتیجه می رسد پدرومادرش چقدر او را می فهمند. راستش شاید بهترین احساس در جهان همین باشد. همین که آدم ها به این نتیجه می رسند فهمیده شده اند. پس بیایید تلاش کنید بفهمید و بدانید فرزندتان چه کسی است؟ این که می گویم درباره اش بدانید نه اینکه هر روز سین جین اش کنید تا او مدام به شما حرف بزند. او را رصد کنید، به حرف هایش توجه کنید.
به علاقه مندی هایش توجه کنید، به علاقه مندی هایش توجه کنید. به علاقه مندی هایش توجه کنید.
این را سهبار نوشتم.
درکش کنید به هنگام شکست و ناکامی چه چیز حالش را جا می آورد؟ و همیشه همراهش باشید. در خوشی ها و ناخوشی ها. شناخت کاستی ها و توانمندی ها ما را به سمتِ رفتار سازنده و تعامل محور می کشاند. تمرکز بر توانمندی ها و به تدریج بر حلِ کاستی ها قدم نهادن، چاره اندیشی و کارکردن. اگر بدانم فرزندم کاستی دارد و معنای کاستی اش را بفهمم، آن وقت شاید از پَسِ مشکلش برآمدم.
یادمان نرود به قول «آلفرد_آدلر» پذیرش نقص ها یکی از شرط های مهم در سلامت روان مان است.
حتم درباره فرزندمان نیز پُر کاربرد باشد.
اگر وقت نکردید و یا به هیچ وجه دلتان نمی خواست از رویکرد خاصی تبعیت کنید و تأثیر بپذیرید، تلاش کنید فرزندتان را بفهمید. بهترین پدرومادرها، آن هایی هستند که فرزندشان را می شناسند، او را می فهمند و می دانند او به معنایِ واقعی چه کسی است؟