تفکر کنترل شده، تفکری خودآگاه، عمدی، ارادی و با میل و اختیار افراد انجام می‌ شود. استفاده کردن یا نکردن از این تفکر با میل و اختیار افراد انجام می‌ شود و آنها به تفکر خود کاملاً واقف و آگاه هستند به‌ علاوه، این نوع تفکر به تلاش زیادی نیاز دارد و مستلزم صرف انرژی ذهنی است. افراد در هر لحظه تنها می‌ توانند دربارۀ یک چیز به صورت خودآگاه و کنترل شده تفکر کنند.

یکی از اهداف تفکر کنترل شده، وارسی و تعدیل کردن تفکر خودکار است.
درست همانطور که یک خلبان خطوط هوایی هنگام به وجود آمدن مشکل می‌ تواند هدایت‌ گر خودکار را خاموش کند و کنترل هواپیما را به دست بگیرد، تفکر کنترل شده هنگام به وقوع پیوستن رویدادهای غیر عادی سکان هدایت را دردست می‌ گیرد.

بین حس خودآگاه ما دربارۀ اینکه چقدر مسبب انجام رفتارهای ‌مان هستیم و واقعا چقدر رفتارها یمان را ایجاد می‌ کنیم، رابطه‌ ای وجود ندارد. گاهی دربارۀ میزان کنترل‌ مان اغراق می‌ کنیم و گاهی میزان کنترل خود را دست‌کم می‌ گیریم. هر چه افراد به اختیار باور بیشتری داشته باشند، تمایل بیشتری به کمک‌ رسانی به افراد نیازمند پیدا می‌ کنند و احتمالاً کمتر مرتکب اعمال غیراخلاقی نظیر تقلب می‌ شوند.
تفکر شما (خوردن بستنی در این لحظه) و رفتار متعاقب آن (بلند شدن و رفتن به سمت فریزر) همبستگی دارند و موجب می‌ شوند که تصور کنیم تفکر علت رفتار است، اما آنها می‌ توانند حاصل متغیر سومی مانند قصد و نیت ناخودآگاه باشند که علت تفکر و رفتار خودآگاه است.

انسان‌ ها، متفکران اجتماعی پیچیده‌ ای هستند که توانایی‌ های شناختی حیرت‌ آوری دارند، اما می‌ توانند مرتکب اشتباهات قابل ملاحضه‌ ای شوند. آنها دانشمندان ناقص هستند و فرصت‌ های بسیار زیادی برای پیشرفت دارند.

     

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!