آبراهام مزلو

آبراهام مَزلو «Abraham Maslow» درگذشته  آمریکایی بود. او امروزه برای نظریه سلسله مراتب نیازهای انسانی شناخته شده‌ است .مزلو همچنین به عنوان پدر روانشناسی انسان‌ گرا شناخته می‌ شود. او  کتاب «انگیزه و شخصیت» را دربارهٔ نظریه سلسله مراتب نیازها منتشر کرد.

به اعتقاد آبراهام مزلو برای برسی سلامت‌ روان، فقط باید انسان به غایت سالم را مورد مطالعه قرار داد. او به فروید و سایر نظریه پردازان شخصیت که می‌ کوشیدند ماهیت انسان را تنها با مطالعۀ روان‌ نژدها و افرادی که به شدت دچار اختلال‌ روانی بودند بشناسند، با نظر انتقادی می‌ نگریست. مزلو یادآوری می‌ کند چنانچه تنها اشخاص درمانده و نابالغ و ناسالم را برسی کنیم، فقط جنبه بیمار نهاد آدمی را خواهیم دید، یعنی انسان را در بدترین و نه در بهترین حالت خود. بنابراین به نظر مزلو باید بهترین، سالم‌ ترین و بالغ‌ ترین نمونه‌ های نوع بشر را مورد مطالعه قرار داد.
او سپس قیاس زیر را آورده است:
اگر بخواهیم بدانیم انسان با چه سرعتی می‌ تواند بدود، دونده‌ ای را که قوزک پایش شکسته یا دوندۀ متوسطی را در نظر نمی‌ گیریم، بلکه برندۀ مدال طلای المپیک، یعنی بهترین نمونۀ موجود را مطالعه می‌ کنیم. تنها از این راه است که می‌ توانیم دریابیم انسان با چه سرعتی می‌ تواند بدود. همین‌ طور تنها با مطالعۀ سالم‌ ترین شخصیت‌ ها در میابیم تا چه پایه می‌ توان توانایی‌ های خویش را گسترش بخشید و پرورش داد.
به نظر مزلو، در همۀ انسان‌ ها تلاش یا گرایشی فطری برای تحقق خود هست، گو اینکه نظریۀ او در مورد انگیزش انسان مفصل است.
انگیزۀ آدمی، نیازهای مشترک و فطری است که در سلسله مراتبی از نیرومندترین تا ضعیف‌ ترین نیاز، قرار می‌ گیرد. بدین ترتیب، شرط اولیه دست یافتن به تحقق خود، ارضای چهار نیازی است که در سطوح پایین‌تر این سلسله مراتب قرار گرفته‌ اند و عبارتند از:

1-نیازهای جسمانی یا فیزیولوژیک، 2-نیازهای ایمنی، 3-نیازهای محبت و احساس تعلق و 4-نیاز به احترام. از این رو، پیش از آنکه نیاز تحقق خود پدیدار شود، دست کم باید این چهار نیاز به ترتیبی که آمده است، بعضا برآورده شود.

هر پنج نیاز به طور همزمان ما را برنمی‌ انگیزند. در هر لحظه فقط یک نیاز چیره است و بسته به این است که کدامیک از نیازها برآورده شده باشد. در تأکید اهمیت این پنج نیاز همین بس که انسان نمی‌ تواند به تحقق خود برسد، مگر آنکه هر یک از نیازهای سطوح پایین‌ تر به میزان کافی ارضاء شده باشد.

خواستاران تحقق،روان‌ پریش و روان‌ نژند نیستند و سایر اختلال‌ های آسیب شناختی را ندارند. آن‌ ها الگوهای بلوغ و پختگی و سلامت‌ اند. با حداکثر استفاده از همین قابلیت‌ ها و توانایی‌ ها یشان خویشتن را فعلیت و تحقق می‌ بخشند. می‌ دانند چیستند و کیستند و به کجا می‌ روند. ظاهراً خواستاران تحقق‌ خود، میانسال یا سالخورده‌ اند. به نظر آبراهام_مزلو جوان‌ ترها حس هویت نیرومند و استقلال ندارند. به رابطه عاشقانه پایداری نرسیده‌ اند و دلیلی برای ایثار خود پیدا نکرده‌ اند. ارزش‌ ها، شکیبایی، شهامت و خرد خویش را نپرورانده‌ اند. هر چند تحقق خود نیازی شبه غریزی است، بستگی زیادی به تجربه‌ های دوران کودکی دارد که رشد و پرورش بعدی را آسان کند یا باز دارد. به اعتقاد مزلو، تحکم به کودک و تسلط شدید بر او، همانند آزاد گذاشتن و تساهل مفرط زیان‌ آور است. مؤثرترین روش تربیت و پرورش کودک «آزادی محدوده»است. یعنی تلفیق درست تسلط داشتن و آزادی دادن.

به اعتقاد مزلو، این‌که کودک احساس کند دوستش دارند، بعدها در تحقق خود او نقش حیاتی دارد. مزلو بر اهمیت دوسال نخستین زندگی تأکید می‌ ورزد.

خواستاران تحقق‌ خود نقاط ضعف و قدرت خویش را بدون شکوه و نگرانی می‌ پذیرند.

در واقع زیاد به آن‌ ها نمی‌ اندیشند. طبیعت خود را همانگونه که هست می‌ پذیرند. آبراهام‌ مزلو می‌ گوید: «کسی از خیس بودن آب، از سختی صخره، یا از سبزی درخت شکایت نمی‌ کند».

نظم طبیعی این چیزها این است و طبیعت خواستاران تحقق خود نیز چنین است.

خواستاران تحقق در همۀ جنبه‌ های زندگی، به شیوه‌ ای بی‌ تعصب و مستقیم و بدون تظاهر رفتار می‌ کنند.ناگزیر از بیان عواطف و هیجان‎‌ هایشان نیستند. عمدتاً نامتعارف و عصیانگر نیستند. برای نمونه، مزلو مرد بسیار سالمی را توصیف می‌ کند که نشان افتخاری را که شخصاً خوار می‌ شمرد، د رکمال ادب و تواضع پذیرفت. مسئله از چنان اهمیتی برخوردار نبود که بر سرش جنجال راه بیندازد یا کسانی را که صمیمانه احساس می‌ کردند از او قدردانی به عمل آورده و او را خشنود ساخته‌ اند، ناراحت کند.

خواستاران تحقق خود به کارشان عشق می‌ ورزند و کار را برای طبیعت خود نامناسب می‌ یابند. مزلو کار را با عشق تمام عیار قابل قیاس می‌ داند: گویی که شخص و کارش «برای هم ساخته شده‌ اند… آن‌ دو چنان با هم جورند و به یکدیگر تعلق دارند که قفل با کلیدش.»

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!