قبل از هرچیز بهتر است مفهومِ «نگرانی» را با مقوله «اضطراب» در روانشناسی جدا سازیم. ممکن است به کرات شنیده باشیم، در روزهای مواجهه با کرونا، از اضطراب رنج می بریم. امّا مشاهدات نشان می دهند، اغلب کودکان به جای تجربه «اضطراب»، پذیرای احساس «نگرانی» بوده و هستند. تفاوت اصلی این دو در میزان تأثیرگذاری شان است. به طور ساده، نگرانی جنبه ذهنی-فکری داشته و اضطراب ممکن است علاوه بر ذهن و فکر فرد، تمام نقاط بدن را دربرگیرد.
یک مثال معروف در این زمینه وجود دارد. ممکن است افراد برای دیر رسیدن به پروازشان، نگران باشند. اما به هنگامِ بلند شدن هواپیما، اضطراب را با درجات مختلف تجربه کنند. کودکان با توجه به شرایط پیشآمده، احتمال می رود، بیش از آن که مضطرب باشند، نگران هستند. نگرانی آنها (بهاحتمال زیاد، کودکان ۸سال تا ۱۲سال) بیش از هرچیز شامل برهمخوردن فرایند همیشگی زندگی شان است. نگرانی کودکان ۸ سال به پایین، از آن جهت که آن ها شرایط رفتن به مدرسه را تنها در یک سال تجربه کرده اند، احتمال دارد، پایین تر باشد.
نگرانی برای افراد، بیش تر جنبه « حل مسئله » دارد. یعنی موقعیتی است که می توان با انجام چندین کار، نگرانی به وجود آمده را کاهش داد. برای آن که نگرانی کودکان و خانه نشینی کودکان در ایام کرونا را تا حد قابل توجهی تقلیل داد، راه کارهای مختلفی مطرح شده. البته هنوز مستندات درخور و کاربردی ای در باب این دوران ارائه نگردیده است، با این وجود هفت راهحل زیر، برای روزهای در خانه و غیره پیشنهاد می گردد:
7 راه حل خانه نشینی کودکان در ایام کرونا :
- به کودکان راجع به شرایط پیش آمده اطلاعات بدهیم. به آن ها با زبان ” واقع بینانه” توضیح دهیم و حرف بزنیم. اطلاعات دقیق و مناسب، موجب از بین رفتن سردرگمی و در نهایت نگرانی خواهد بود. بهتر است ذهن آن ها خود تولید خیال بافی های گنگ و مبهم نکند.
- تلاش کنیم، تاحد امکان، محیط زندگیمان عاری از هرگونه تنش باشد. لازم است بلافاصله، وقتی فضای خانه به طرف تنش می رود، از عمق و سرعت آن جلوگیری کنیم. ما با یک نگرانی «خارج از خانه» رو به رو هستیم، لازم نیست روی آن یک نگرانی «داخل از خانه» نیز بگذاریم.
- به مفهوم «گروه» بودن و «کار جمعی» اهمیت دهیم. قرار نیست در محیط خانه، نقش پدر و مادر فقط مراقبت یک سره از کودک یا کودکان باشد. در فضای داخلی خانه نیاز به تقسیم کار بیش از پیش تأکید می شود. این مهم منجر به مسئولیت پذیری فردی و در انتها تعهد جمعی می گردد.
- بزرگ تر ها بهتر است یک برنامهریزی روزانه با همکاری کودکان تدوین کنند. این برنامهریزی ممکن است، ازآن جهت که طرفین در برنامه های یکدیگر دخیل باشند، موجب پیش بُرد روابط_عاطفی گردد. اگر کودک ترجیح می دهد مثلاً کارتون A را هر روز سر ساعت B ببیند، پیشنهاد می شود بزرگ تر هم پای او باشد و گاه از او سؤال بکند. بهطور کلی این موقعیت، مورد علاقه کودکان است.
- محیط حمایت گرانه؛ منظور این است به مراتب مختلف کوشش شود آن ها حس حمایت را در خلال دلگرمی احساس و لمس کنند. درباره دغدغه های شان بشنوید، چیزهایی که ممکن است اذیت شان کند، و تلاش کنید واقع بینانه آن ها با شرایط پیش آمده روبهرو شوند و آن را بگذرانند.
بخش قابل توجهی از نگرانیها زمانی که به زبان میآید و در میان گذاشته میشود، کمرنگ میشود. - تا حد امکان از اخبار؛ چه آن خوش بینانه های نسنجیده و چه آن بدبینانه های فاجعه آمیز فاصله داشته باشند. این به آن معنی نیست که یکهو با دستپاچگی و تعجیل نگذارید اخبار را تماشا کنند. گاه ممکن است رفتار بزرگسالان از محتوای اخبارِ پخش شده نگران کننده تر و آسیب زا تر در نظر کودک جلوه سازد.
- ما شرایط را «تحمل» نمی کنیم، ما قرار است این دوران را در کنار یکدیگر «به سلامت» بگذرانیم. ممکن است فشار روانیِ به وجود آمده موجب شود، یکی از بزرگسال ها بگویند ”این ده روز هم بگذرد، همه راحت شویم”، کودک نباید احساس کند ما از کنار هم بودن ناراحت هستیم، خیر؛ شرایط «خارج ازخانه» ناراحت کننده است و همه موظف به گذر از آن با یاری یکدیگر هستیم.
- یکی از پرسشهای پیشنهاد شده، در ارتباط با کودکان این است که از آن ها بپرسیم «به نظرت ما از این دوران چه چیز یاد خواهیم گرفت؟» چه خوب است در همین وضعیت نامتعادل نیز ما به کودکان نگرشِ “موقعیت های زندگی یک تجربه است” را آموزش دهیم. رشد شناختی کودک، در گروِ این نگرش گاه خواهد بود. نگرشی که تابآوری کودکان را نیز بالا می برد و در مواجهه با مسائل زندگی او را ایمن و آماده می سازد.
مشاوره کودک و نوجوان سرو با پیشنهادات کاربردی ویژه ایام کرونا در خدمت دوستان است.