اکثر افراد نیاز شدیدی به حفظ عزت نفس بالا در حد منطقی دارند، یعنی تمایل دارند که خود را خوب، شایسته و مقبول ببینند. عزت نفس پدیدۀ سودمندی است، اما زمانی که موجب می شود که افراد به جای درس عبرت گرفتن از اعمالشان، آن ها را توجیه کنند، می توانند مانع تغییر و اصلاح خود شوند.
اکثر ما عزت نفس بالایی داریم و مزیت آن این است که موجب اجتناب از افسردگی می شود، به ما اجازه می دهد که در مواجه با شکست پایداری کنیم و از ما در مقابل افکار فناپذیری محافظت می کند. با این حال، خودشیفتگی شکلی از اعتماد به نفس بالا است که واقعا مشکلآفرین است.
طبق اصل نظریۀ مدیریت وحشت، عزت نفس همانند سپری عمل می کند که از افراد در مقابل افکار هراس آور مثل مرگ محافظت می نماید و در فراز و نشیب های زندگی ما را برای ایستادگی کردن برمی انگیزد. در واقع، موجب می شود که دربارۀ توانایی خودمان اغراق کنیم، دربارۀ آینده بیش از حد خوشبین باشیم و هنگام مواجهه با موانع موجود در مسیر خود، سخت تلاش کنیم.
زمانی که میزان خوشبینی و اعتماد به نفس فوق العاده بالا باشد خودشیفتگی رخ می دهد. در حقیقت خودشیفتگی شکلی از اعتماد به نفس بالا و بیمارگونه است. افراد خودشیفته فوق العاده خودمحور هستند و بیش از آنکه نگران سایرین باشند نگران خودشان هستند. به عبارت دیگه افراد خود شیفته در مورد خودشان بسیار فراتر از افراد خوشبین گام برمی دارند. در مجموع، برخورداری از عزتنفس بالا تا اندازهای خوب است که افراد را به خوشبین بودن دربارۀ آینده شان و تلاش بیشتر جهت رسیدن به هدف شان در زندگی وادارکند. با این حال، خودشیفتگی شکلی از عزت نفس بالا است که واقعا مشکل آفرین است. خودشیفتگی، توجه کردن افراطی به خود و همدلی نکردن با سایرین است.
احساس خوبی دربارۀ خودمان داشته باشیم و نگران و دلسوز سایرین باشیم.