تاريخچه هنردرمانى به چندين ديدگاه مختلف باز مى‌ گردد.

اولين ديدگاه برگرفته از هنر كودكان است. فرانتس سيزك، آموزگار پيشرو اتريشى در حدود سال ١٩٠٠، اعتقاد داشت كه كودكان در هنر، آزادانه احساسات خود را بروز مى‌ دهند و در سال ١٩٠٨ نمايشگاهى از هنر كودكان داير كرد. ماريون ريچاردسون در انگلستان اين ايده را وسعت بخشيد به طورى كه فعاليت‌ هاى خود انگيخته در كلاس‌ هاى هنرى كودكان در دهه ١٩٤٠ رواج يافت.

ديدگاه دوم از حيطه روان‌ پزشكى سرچشمه مى‌ گيرد. در سال ١٩٢٢ هانس پرينزهورن بر اساس هنر نقاشى بيماران روانى در تيمارستان، كتاب “هنرمندى بيماران روانى” را به چاپ رسانيد. اين كتاب دو روان‌شناس به نام‌ هاى اريك گاتمان و فرانسيس ريتمن را كه از زمان شكنجه نازى‌ ها در دهه ١٩٣٠ به انگلستان مهاجرت كرده بودند، بر آن داشت تا براى ايجاد مجموعه‌ اى كامل‌تر از نقاشى‌ ها همت كنند. آن‌ ها ادوارد آدامسون رو به عنوان هنرمند در بيمارستان نترن منصوب كردند. وى موظف بود بدون هيچ دخالتى بيماران روانى را در نقاشى و طراحى يارى كند. او به اين طريق پيشگام رويكرد” كارگاه هنرى آزاد” شد.

رويكرد سوم از آدريان هيل، يعنى اولين شخصى كه اصطلاح هنردرمانى را در كتاب خود با نام “هنر در برابر بيمارى” به كار برد، سرچشمه مى‌ گيرد. او در سال ١٩٣٨ از هنر براى سريع‌ تر گذراندن زمان نقاهت بيمارى سل استفاده كرد. از آن پس پرشكان از او خواستند كه براى خدمت‌ رسانى به ديگران، خصوصا سربازانى كه از جنگ جهانى دوم بازگشته بودند، كمك كند. اين تجربه به او ثابت كرد كه “هنر” چيزى بيش از گذراندن وقت است و در واقع افراد با به‌ كارگيرى آن از فشار ذهنى رهايى مى‌ يافتند.

هنردرمانى چيست؟

هنردرمانى زيرمجموعه‌ اى از روان‌ كاوى است. روان‌ كاوى شاخه‌ اى از روان‌ شناسى است. روان‌ کاوان باور دارند که اختلالاتی که مراجع به خاطر آن‌ ها به درمان‌ گر مراجعه می‌ کند تنها روبنای بیماری هستند و درواقع مسئله اصلی در افراد نوع شخصیت و کارکتر آن‌ هاست که ایجاد بیماری می‌ کند. روان‌ کاوان با بررسی گذشته افراد سعی می‌ کنند تا این الگوها را از افراد شناسایی کنند و در نهایت با اعمال تکنیک‌ های روان‌ کاوی، ساختار شخصیتی افراد را مقاوم‌ تر از گذشته کنند. كيس و دالى هنر درمانى را اين چنين تعريف مى‌ كنند كه: هنردرمانى عبارت است از به كارگيرى ابزار هنرى مختلف كه بيمار بتواند از طريق آن اظهار وجود كند تا با مسائل و نگرانى‌ هايى كه او را به محيط درمانى كشانيده كنار بيايد. درمانگر و مراجع در تلاش براى درك فرايند هنرى و محصول اين فرايند با هم مشاركت مى‌ كنند. هنردرمانى به مخاطبان خود كمك مى‌ كند تا علت وسواس‌ ها، ابرز وجود، كشف احساسات، ترميم عزت‌ نفس و در ترك عادات بد، را بيابد. مى‌ توان گفت هنردرمانى براى تمامى افراد جامعه موثر واقع مى‌ شود. آرامشى كه در پس انجام انواع هنرها به كار مى‌ رود، علتى است كه شما را به سمت هنر مى‌ كشاند كه در روان‌ كاوى به والايش معروف است. والایش عبارت از تبدیل نیرو یا آرزویی انجام نشدنی به یک امر شدنی و ستایش‌ پذیر است. این وسیله دفاعی یکی از بهترین و ارزنده‌ ترین راه‌ های مقابله با ناکامی است که سبب می‌ گردد انگیزه‌ های نامطبوع به گونه‌ ای مطلوب و جامعه پسند جلوه کنند. بسیاری از نویسندگان، هنرمندان، شاعران که در ارضاء انگیزه جنسی خود یا جاه‌طلبی‌هايشان و … شکست خورده‌اند از این راه به آفرینش هنری دست زده‌ اند و گاهی شاهکارهای جاویدان به وجود آورده‌ اند. هنردرمانى كمك مى‌ كند كه فرد به ضمير ناخودآگاه خود دسترسى يافته و با اصالت احساسات پنهان شده در لايه‌ هاى زيرين شخصيت‌ شان آشنا شوند.

پيشنهاد مى‌ كنيم كه نهراسيد و دل به دنياى هنر زنيد.  براى شروع يك برگه سپيد بر داريد، سه رنگ مورد علاقه‌ تان را انتخاب كنيد و هرچه را دوست داريد، بكشيد. اگر دوست داريد براى تفسير نقاشى تان، آن را براى ما ارسال كنيد…

منابع:

هنر درمانى تاليف: ماريان ليبمن ترجمه: على زاده محمدى

هنر درمانى تاليف: بهنام اوحدى

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!