والدین همیشه با رفتار لج بازانه فرزندان شان سروکار دارند. لج بازی همیشه در کودکان وجود و نمود دارد. ممکن است فراوانی و شدتِ آن متفاوت باشد.
نکته مهم درباره لج بازیِ کودکان، ما بزرگسالان هستیم. بزرگسالان گاه بی آن که خودشان بفهمند وارد بازی کودکان شان می شوند. کودک لج می کند و بازی شروع می شود. بزرگسال جواب می دهد و این بازی مدام تکرار می شود. اغلب رفتارهای آدمی با گذشتِ زمان تقویت می شود. ما به یک باره با کودکی مواجه می شویم که لج بازی کارِ هر شبش شده و ما نالان و درمانده مانده ایم با او چه کنیم؟
لج بازی، رفته رفته باج گیری را نیز به وجود آورده. یعنی کودک برای برآورده شدن همه خواسته هایش پافشاری دارد. و در مقابل، در برابر انتظاراتِ بزرگسالان مدام «نه» آورده و از فرامین سرپیچی می کند. رفتار لج بازانه را می بایست صبورانه مدیریت کرد. به این نکته به شدت باید توجه کرد: “مدیریت رفتار لج بازانه” نه مقابله و یا کنترل آن. معمولاً، بزرگسالان رفتار لج بازانه را بر نمی تابند. خودمانی اش این است که یعنی توی کَتِ شان نمی رود که کودک یا فرزندشان بخواهد رو به روی آن ها دربیاید و اصرار داشته باشد حرفش را به کُرسی بنشاند. حال مدیریتِ رفتار لج بازانه چه است؟
اولین کار، وارد نشدن توی بازی کودک است. قدیمی ترش یکی به دو نکردن است. ابتدای امر سخت است. بزرگسال، گمان می برد حرمت و قدرتش زیرِ سؤال رفته. اما به واقع اینطور نیست.
دومین کار، یافتن «وضعیت سوم» یا «وضعیت_سفید» است. وضعیت سوم، ساده اش نه حرفِ من نه حرفِ تو است. کودک با حرف و انتظار شما موافق نیست (وضعیت اول)، و به دنبال خواسته خودش است (وضعیتِ دوم). و به این صورت حالا بازی شروع می شود. بیایید یک طناب کشی تصورش کنیم. «وضعیت اول» یکسرِ طناب را گرفته و «وضعیت دوم» سَرِ دیگر. بایست طناب را رها کرد و سراغ «وضعیتِ سوم» رفت. گاه رفتارِ لج بازانه بزرگسالان است که موجب پدیدآیی همان رفتار در کودک می شود. لازم است بی تنش و با رویِ باز کودک را به «وضعیت سفید» دعوت کنیم.