خیانت چیست؟

77 / 100

خیانت چیست؟

خیانت در یک رابطه زناشویی به اشکال مختلف پدیدار می شود. شیوه های زیادی هست که ما به شریک زندگی‌ مان خیانت می‌ کنیم: با تحقیر، با غفلت، با بی تفاوتی، با خشونت. خیانت جنسی تنها یک شیوه برای صدمه زدن به شریک زندگی هست. به زبان دیگر، قربانی یک خیانت همواره قربانی یک ازدواج نیست.

وقتی از خیانت حرف می‌ زنیم منظورمان چیست؟

یک رابطه جنسی مدنظرمان است. یک ماجرای عشقی، گفتگوهایی در فضای اینترنتی و چت کردن. خیانت را می‌ توانیم اینگونه تعریف کنیم: رابطه‌ ای پنهانی که بر اساس خیانت بناشده و یک ارتباط کمابیش عاطفی در آن وجود دارد و کشش و شیمی جنسی در آن احساس می‌ شود.

شیمی جنسی واژه ای کلیدی است چون لذت شهوانی چیزی جز تصورات ما نیست. و تنها تصور آن می تواند فریبندگی قدرتمند تری از ساعتها رابطه جنسی داشته باشد. درست همانطور که مارسل پروست می‌ گوید این تصور ماست که مسئول عشق است نه فرد دیگری .

خیانت چیست

دلایل خیانت کدامند؟

تصورات عاشقانه‌ ایده آلی که ما که با وجود شخصی، تمام نیاز های تمام نشدنی‌ مان را برآورده کنیم. او باید بهترین معشوق برای من، بهترین دوست، بهترین‌ همسر، بهترین پدر و یا مادر برای فرزندم باشد. قابل اعتماد باشد همدم من باشد، همزاد و معلم معنوی من باشد اما من تغییری نمی کنم من همین که هستم عالی ترین است من انتخاب شدم، من منحصر به فردم و غیر  قابل تعویض یا جایگزینی هستم هیچ کس مانند من و بهتر از من برای او نخواهد بود. چه کسی را از من بهتر می تواند پیدا کند. اما زمانی که خیانت اتفاق بیفتد به من می گوید که من آن فرد منحصر به فردی که فکر می کردم نیستم و آن زمان است که من می شکنم و تمام باورهایم نسبت به خودم و دیگری و اعتمادم به او فرو می پاشد.

هرچند که هیچ توجیهی برای خیانت وجود ندارد اما هیچ رابطه ای به خودی خود و به تنهای و به ناگهان فرو نمی پاشد. حتی زوجینی که ادعا می کنند که ما زندگی بسیار خوبی داشتیم و خوشحال بودیم وقتی در کمال تعجب کارشان به خیانت که می کشد اعتراف می‌ کنند که مشکلاتی بود ولی به دلیل نادیده انگاشتن، کم شمردن و انکار مسائل احساسات در رابطه اعتراف می کنند.

بررسی های دقیق بر روی زوجینی که به خیانت گرفتار شده اند نشان می‌ دهد که هریک از زوجین، افکار و احساسات خود را در مورد مسائل مهم ابراز نداشته اند. بنابر این مسائل هرگز حل نشده‌ اند و مانند گره های کوری که دائما درهم تنیده می شوند و کورتر می شوند با تلمبار کردن مسائل جزئی و عنوان نکردن آنها مسیر را برای بازگشت به رابطه بسیار سخت کرده‌ اند.

بسیاری از کسانی که خیانت می کنند لزوما افرادی خیانت کار نیستند بسیاری از آن ها به تک همسری و وفاداری به زندگی مشترک اعتقاد دارند اما جایی بین باورها و خواسته هایشان دچار تناقض شده اند. خواسته هایی از جنس دیده شدن، خواسته شدن، مورد توجه قرار گرفتن از سمت دیگری، احساس مهم بودن، بار ارزش بودن، و حس خوب بودن از سوی دیگری، امیالی بوده است که شاید جایی آنها را به شکستن مرزها کشانده.

خیانت آنطور که اغلب افراد فکر می کنند مسئله ای جنسی نیست بلکه بیشتر برسر میل و آرزو است. افراد شریک خود را به کناری نمی نهند تا دیگری را جایگزین آن کنند بلکه به دنبال خود می گردند. ما آن فردی می شویم که هستیم و به جای اینکه شریک مان کنار بگذاریم و دنبال دیگری باشیم در واقع به دنبال خود دیگر خویش هستیم. ما به دنبال آن میل و آرزو برای یک رابطه عاطفی عمیق می گردیم برای میل به نوع درگیری خواسته شدن. چیزی که پس از چند سال زندگی مشترک جای خود را به انجام وظیفه در ابراز احساسات و کلیشه هایی از روابط عاشقانه می دهد.

از دیگر دلایل خیانت در زوجین کنترل کردن یکدیگر در رابطه است. افراد وقتی در رابطه ای باشند که مدام چک می‌ شوند و یا هر کاری که انجام می‌ دهند باید از منظر دیگری کنترل شود و تایید گردد باعث می‌ شود افراد هرگز در رابطه خود واقعی شان را تجربه نکنند و هرگز نیازها، خواسته و علایقشان را از ترس طرد شدن و یا مقبول نشدن بیان نکنند. کنترل کردن همیشه حصاری دور افراد می کشد که مدام درحال تنگ تر شدن است و ناگهان فرد مقابل را به انجام رفتاری ناگهانی و غیر قابل پیش بینی سوق می دهد.

از دیگر دلایل خیانت در روابط تصور اشتباه ما از رابطه با شخصی دیگر است. اغلب گمان می کنیم وقتی ازدواج می کنیم و شریک عاطفی بر می‌ گزینیم دیگر نبابد تنها باشیم و احساس تنهایی کنیم. احساس می کنیم او هرگز حق ندارد ما را به هیچ دلیلی تنها بگذارد و اغلب توقع داریم که همانگونه که دوست داریم و بر اساس درک خودمان دیگری ما را درک کند و بپذیرد، این هرگز اتفاق نمی افتد. ما در هر رابطه ای تنها هستیم و هرگز این تنهایی از بین نمی رود. چنین افرادی به خیال درک نشدن و پر نشدن تنهایی‌‍ شان رابطه را به خیانت می‌کشند. اما در هر رابطه ای باز هم تنهایی را تجربه خواهند کرد و باز هم به تمامی درک نخواهند شد.

آیا خیانت قابل درمان است؟

برای بسیاری زوج ها خیانت پایان مسیر زندگی مشترک است. برخی تنها بقاء پیدا می کنند و با احساساتی سرکوب شده و حس گناهی فزاینده ادامه می دهند و برخی دیگر تهدید را به فرصت تبدیل می کنند. بعد از خیانت و برگشت به رابطه مهمترین چیز برای آنکه خیانت کرده است برگرداندن اعتماد از دست رفته است و شفاف بودن در ادامه است ما از آسیب روحی میدانیم که شفا و درمان پیدا می کنیم هنگامی که  خاطی به خلاف خود اذعان می کند. برای شریکی که معشوقه داشته، یک چیز پایان دادن به خیانت هست، اما چیز دیگر که ضروری هست، اهمیت بیان احساس گناه و پشیمانی برای صدمه زدن به همسرش است.

برای زوجی که مورد خیانت قرار گرفته مهم ترین کار این است که به جای پرسش های تحقیقی تلاش کند تا معنای آن را بفهمد. سوالاتی مانند اینکه چه احساسی داشته ای. چه چیزی را تجربه کردی که در رابطه خودمان کمبودش احساس می شد. هر خیانتی می تواند تعریفی دوباره از رابطه زناشویی داشته باشد. بسیاری از زوجین پس از برملا شدن خیانت و بازگشت اغلب گفتگوهایی صریح و بی پرده را درباره احساساتشان تجربه می کنند، چیزی که تا پیش از آن هرگز در رابطه‌ شان اتفاق نمی افتاد و اغلب به حدس زدن از جانب دیگری واگذار می شد.

این گفتگوها مخصوصا اگر با کمک حرفه‌ ای از جانب روانشناس و یک زوج درمانگر همراه شود ،می تواند بسیاری از مشکلات مابین زوجین را حل کند. به آنها راه جدیدی را نشان دهند. برای دریافت مشاوره خیانت به صورت حضوری می توانید به مرکز روانشناسی سرو و به صورت آنلاین از خدمات اپلیکیشن فارگو بهره مند شوید.

نوشته: بی‌تا زرین پناه

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!