نوجوانی دوران «طوفان و تنش شدید» و دوران «توانایی فوق العاده جسمانی، عقلی و عاطفی» است. برخی از نظریه پردازانِ روان کاوی، نوجوانی را وضعیتی میدانند که نوجوان در آن دچار اختلالِ روانی است.
در دوران نوجوانی، دگرگونی هایِ عاطفی و اجتماعی چشمگيری رُخ می دهد که از هيجانات نوجوانان سرچشمه می گيرد و غالباً با حالاتی چون عصبانيت، يأس، نااميدی و ترس همراه است.
امید و امیدواري جایگاه خاصی در سلامتی روانی، جسمانی و به تبع آن، پیشرفت فرد و جامعه دارد.
کارل یونگ معتقد است که « ناامیدی را به عنوان علامت هسته ای افسردگی یاد کرده و یادآور می شود که این نا امیدی هم فلج کننده اراده است و هم باعث تحمل ناپذیرشدن و میل به گریز از یک موقعیت می گردد». امید به آینده ای مطلوب و آرمانی در میان نوجوانان منبع اصلی تحرک و شادی و تلاش برای اهداف است و از سوی دیگر رویکرد منفی و ناامید کننده به آینده در جوانان باعث بی تفاوتی، دلسردی، کناره گیری فرد از اجتماع (انزوای اجتماعی) و فقدان انگیزه برای تلاش و از بین رفتن نیرو و اراده لازم برای نیل به اهداف می شود.
والدین باید با صبر و شکیبایی به نوجوان خود کمک کنند تا نوجوان بتواند در جنبه های مختلف شخصیت، رفتار و وظایف خود به تعادل برسد.