هیجان بسیار پیچیده‌ تر از آن است که اکثر افراد تصور می‌ کنند.در واقع هیجان، فعلی است که آن را انجام می‌ دهیم نه یک پدیده و اثر. مانند اعمال راه رفتن و صحبت کردن که بر دیگران تأثیر دارد.

سیستم هیجان دارای بخش‌ های زیادی است که احساس و ادراک و خاطرات و افکار به طور مستقیم بر آن تأثیرگذار است و موجب عدم کنترل رفتار و بدتنظیمی هیجان می‌ شود. تنظیم این هیجان باعث تنظیم اعمال و رفتار و در نتیجه کاهش تعارضات آسیب‌ رسان و رابطهٔ موثری می‌ شود.
توجه به این نکته حائز اهمیت است که استرس و تحریک در حد متعادل٬ افراد را هوشیار و پویا نگه‌ می‌ دارد و باعث مدیریت هیجان و خودکنترلی می‌ شود. اما زمانی که همین استرس و تحریک بالاتر از حد متعادل باشد٬ خودکنترلی کاهش می‌ یابد و در سطوح بالاتر باعث عدم تفکر و تمرکز و درنتجه گریز از موقعیت آزاردهنده است که همین نقطهٔ شروع بدتنظیمی هیجان است. این عدم کنترل رفتار بسیار آسیب‌ رسان است.
آسیب‌ پذیری هیجانی در افرادی که حساسیت هیجانی بالایی داشته٬ زمان بازگشت به حالت تعادل را در آن‌ ها کند می‌ کند و موجب برانگیختگی هیجانی می‌ گردد. در این حالت٬ توانایی استدلال و تفکر ناکارآمد می‌ شود. فرد مدام کار‌های ناکارآمد انجام داده، حالت دفاعی به خود گرفته و قضاوت‌ های نادرست٬ ظالمانه نسبت به او پیدا می‌ کند.
پژوهش‌ ها نشان می‌ دهد روابط نامتعادل و دارای تعارض٬ موجب اختلال‌ های اضطرابی، افسردگی و اختلالات مربوط به سلامت می‌ گردد و در مقابل سلامت فردی کسانی که از تعارض اجتناب کرده‌ اند احتمالاً بیشتر است.

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!