در روانشناسی مفهوم «محیط» از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. از میانه های دهه ۶۰ میلادی، زمانی که نظریه های رفتارگرایی وجود خودشان را اثبات کردند، «محیط» توجه روانشناسان را به خود جلب کرد و کماکان حتی با افول رفتارگرایی و مباحث مربوط به آن، مفهوم «محیط» اهمیت و اثربخشی خود را دارا است.
در این یادداشت می خواهم درباره «محیطِ خانوادگی» و اهمیت آن کمی بنویسم. در واقع، سهعامل اساسی در محیط خارجی هر کودک وجود داشته که آن بر رشد شخصیت کودک تأثیر می گذارد.
اولینِ آن «محیط خانوادگی» است.
جایی که کودک در آن بزرگ و آبدیده می شود. اولین ارتباط ها در آن شکل می گیرد. کاشتِ اولیه رفتارهای کودک در اینجا انجام می گیرد. والدین شرایط موجود در محیط خانوادگی را پایه ریزی می کنند که در کنار آن، کودک مذهب، فرهنگ، قومیت و تأثیرات اجتماعی و اقتصادی را فرا می گیرد.
کودک در محیط خانوادگی است که با آداب و رسوم و ارزش ها و سنن آشنا می شود. او تلاش می کند خود را با الگوها و خواسته های والدینش منطبق سازد. بگذارید ماجرا را اینطور پیش ببریم. از اینجا به بعد ما با مجموعه ای از احتمالات سر و کار داریم. در واقع احتمالاتِ بالا. یعنی؛ اگر صبوری و بردباری یک الگوی خانوادگی باشد، بهاحتمال زیاد، کودک آن را به عنوان یک ارزش که بایست برای فراگیری آن بکوشد، باور می دارد. این ماجرا می تواند نقطه مقابل نیز داشته باشد. خانواده ای را تصور کنید که محیط خانوادگی شان پُر از هرج و مرج و بی برنامگی است، کودک و رفتار او چطور می شود؟ کارایی و عملکرد او چه وضعیتی پیدا می کند؟
یادمان باشد که فرزندان در دیدن و تعبیر و تفسیر رفتار والدین بسیار نکته سنج و تیزبین اند. روابط بین والدین، سرمنشأ و الگوی اصلی روابط اعضای خانواده با یکدیگر و همچنین خارج از جو خانوادگی نیز خواهد بود. بهعبارت دیگر، اگر پدر و مادری گرم و صمیمی و همیار باشند، چنین رابطه ای در خانواده به احتمال زیاد شکل خواهد گرفت. به طور کلی روابطِ بین والدین، به عنوان رهنمود و دستورالعملی انگار از پیش تعیین شده بهصورت نامحسوس در سیستم رفتاری فرزندان بوجود می آید.
و از همه مهم تر، شالوده شخصیتی، صفات و خصوصیات فردی و رفتاری فرزندان یک خانواده، بهاحتمال زیاد متأثر و منتج از جَوِ حاکم بر محیط خانوادگی است. پس؛ بیش از این ها به محیط خانوادگی تان بها و اهمیت دهید.