پنج عامل شخصیت که با سلامت روان و تندرستی افراد در ارتباط است
در دهه های اخیر، مسائل مربوط به سلامت روان توجه پژوهشگران را به طور روز افزونی به خود معطوف کرده است. این نگاه جدید را روانشناسی مثبت گرا نامیده اند تا مسیر آن از روانشناسی بالینی متمایز شود؛ چرا که روانشناسی بالینی در درجه اول بر اختلالات روانی تمرکز دارد، نه ویژگی های شخصیتی.
بحث های زیادی در ارتباط با صفات شخصیتی افراد سالم صورت گرفته است، اما اکثر محققان تمرکز اصلی خود را بر نقاط قوت و ارزش های شخصیتی گذاشته اند و کمتر به صفات شخصیتی که ممکن است با سلامت روان در ارتباط باشد پرداخته اند.
در همین حین بود که برخی از متخصصان حوزه شخصیت تصمیم گرفتند تا با استفاده از پنج ویژگی اصلی شخصیتی بزرگ (مدل پنج عامل شخصیت) که قبلا توسط دیگر محققین تعیین شده بود، به ترکیبی جدید از جنبه های صفات شخصیتی برسند. ترکیبی که با کنار هم قرار دادن برخی ویژگی های شخصیتی، پروفایل های شخصیتی را که با سلامت روان در ارتباط هستند، معرفی می کرد.
پنج مدل شخصیت
مدل پنج عامل شخصیت که تحت عنوان «پنج عامل بزرگ» (Big Five) شناخته می شود، توسط مک کری و کاستا و در سال 1980، معرفی شد. مککری و کاستا یک تیم تحقیقاتی فوق العاده بودند که با همکاری یکدیگر و برسی نظریات شخصیتی دیگر اساتید همچون کتل، به نتایج پرباری در زمینه شخصیت رسیدند. آن ها معتقد بودند که 5 ویژگی اصلی شخصیتی در تمام افراد وجود دارد و تنها میزان و ترکیب این صفات شخصیتی است که در افراد مختلف، متفاوت است. آن ها برای اندازه گیزی این پنج عامل، پرسشنامه ای تحت عنوان پرسشنامه شخصیت نئو (NEO) طراحی کردند.
هرکدام از این پنج عامل، انعکاس دهنده بخش مهمی از نحوه تفکر، احساسات و رفتار فرد هستند و عبارتند از:
1. گشودگی به تجربه (Openness to experience)
که شامل جنبه هایی مانند کنجکاوی فکری و تخیل خلاقانه است. افرادی که نسبت به تجربه کردن پذیرایی بالایی دارند، تمایل زیادی برای انجام کارهای جدید و یادگیری چیزهای جدید از خود نشان می دهند. همچنین دایره علایق آنها گسترده است. آن ها درباره جهان و افراد دیگر کنجکاو هستند و نسبت به فرهنگ ها و سنت های ناآشنا روی خوش نشان می دهند. از طرفی افرادی که در سطوح پایینی از این ویژگی قرار دارند، با ناشناخته ها و عدم قطعیت ها نگران می شوند و علاقه ای به مفاهیم انتزاعی ندارند؛
2. وظیفه شناسی ((conscientiousness
وظیفه شناسی عبارت است از مسئولیت پذیری، برنامه ریزی و هدفمندی. افرادی که وظیفه شناسی بالایی دارند، با ملاحظه هستند و خود کنترلی بالایی دارند. این افراد هدفمند بوده و منظم، دقیق و اهل برنامه ریزی اند. از طرفی افرادی که وظیفه شناسی پایینی دارند، زیاد به وقت شناسی و نظم اهمیت نداده و معمولا بدون فکر به عواقب کارشان، رفتار می کنند؛
3. برون گرایی (Extraversion)
برون گرایی شامل مواردی چون اجتماعی بودن، درک و احترام به عقاید دیگران می باشد و نقطه مقابل درون گرایی است. نکته مهم این که برون گرایی و درون گرایی هیچ مزیتی نسبت به یکدیگر ندارند و صرفا با یکدیگر تفاوت دارند. افراد برونگرا علاقه زیادی به صرف کردن انرژی در محیط های اجتماعی دارند. از طرفی افراد درون گرای خلوت خود را ترجیح می دهند و معمولا احساسات و افکار خود را بروز نمی دهند و محیط های آرام را بیشتر دوست دارند؛
4. توافق پذیری (Agreeableness)
همدلی، مهربانی، احترم گذاشتن و اعتماد به دیگران، همگی زیر مجموعه این ویژگی شخصیتی هستند. افرادی که توافق پذیری بالایی دارند کمک کننده، مهربان و دلسوز هستند و به راحتی به دیگران اعتماد می کنند. از طرفی افرادی که نمره پایینی در این صفت به دست می آورند معمولا شکاک و بی اعتماد به دیگران هستند و رقابت را بر رفاقت و همکاری، ترجیح می دهند؛
5. روان رنجوری (Neuroticism)
روان رنجوری شامل تمایل به اضطراب، و افسردگی است. افراد روان رنجور از لحاظ هیجانی حساس هستند و بیشتر دچار تنش می شوند. این افراد به راحتی ناراحت و مضطرب می شوند. بالعکس افرادی در سطوح پایین تری از این ویژگی قرار دارند، آرام بوده و هیجانات منفی کمتری را تجربه می کنند.
شروع تحقیقات
برای شروع کردن این تحقیق، محققان از کارشناسان حوزه شخصیت و روانشناسی مثبت گرا و همچنین دانشجویان روان شناسی خواستند تا نظر خود را در ارتباط با آن دسته از جنبه های فرعی مدل پنج عاملی، که می تواند با سلامت روان در ارتباط باشد، بیان کنند. در نهایت مشخص شد که همگی آن ها بر سر مجموعه از جنبه های شخصیتی که می تواند با سلامت روان در ارتباط باشد، توافق نظر دارند. این موارد عبارتند از:
- درجه بالای گشودگی (شاخص O) نسبت به احساسات ( تمایل به فکر کردن و درگیر شدن با احساسات خود)؛
- سطوح بالایی از برون گرایی (شاخص E) و تجربه عواطف مثبت ( که نشان دهنده تجربه کردن احساسات مثبت است)؛
- سطوح بالایی از جنبه ی توافق پذیری (شاخص A) ( که نشان دهنده تمایل فرد به صادق بودن در ارتباط با دیگران است)؛
- سطوح پایین روان رنجوری (شاخص N) ( که نشان دهنده کمتر تجربه کردن اضطراب، افسردگی، تکانشگری و آسیب پذیری است).
محققان سپس دریافتند که این دسته بندی جزئیات بیشتری را شامل شده است. آن ها تعدادی از دانشجویان کارشناسی در حال تحصیل را به صورت تصادفی انتخاب کردند و ویژگی های شخصیتی آن ها را دوبار و در طی دو هفته، مورد آزمون قرار دادند. آن ها همچنین برای اعتبار بخشیدن به نتایج خود، از روش های علمی و متد های ارزیابی روایی-پایایی نتایج تحقیق استفاده کردند و در نهایت، داده های تحقیق را با اعتبار بالایی منتشر کردند. آن ها دریافتند که این دسته از ویژگی های شخصیتی را نیز می توان به مانند دیگر مدل ها ارزیابی کرده و سپس افراد را بر اساس آن رتبه بندی کرد.
بعد از رتبه بندی افراد، محققین شروع به بررسی ارتباط بین این پروفایل های شخصیتی با سلامت روان کردند. آن ها دریافتند که افرادی که سلامت روان بالاتری دارند، شادی، رضایت از زندگی و خوش بینی بیشتری به زندگی داشته و همچنین از خود کنترلی بیشتری برخوردارند. به همین منظور این افراد کم تر پرخاشگری می کنند و خصومت و دشمنی کمتری را نسبت به دیگران ابراز می کنند. آن ها کمتر از خود ویژگی های خودشیفتگی (نارسیسیزم) نشان می دهند و تمایل کمتری به نشان دادن رفتار های ضد اجتماعی دارند.
البته همگی ویژگی های افراد خودشیفته به خودی خود بد نیستند؛ مثل تمایل به رهبری و اقتدار، که اتفاقا وجود آن به میزان کافی، از نشانه های سلامت روان است. در حالی که برخی دیگر از ویژگی های افراد خود شیفته مثل غرور و تکبر ارتباط معکوسی با سلامت روان دارند. این تحقیق نشان داد که احتمالا بعضی از پروفایل های شخصیتی، که مجموعه ای ترکیب شده از صفات هستند، با سلامت روان در ارتباط است.
همواره به یاد داشته باشید که ویژگی های شخصیتی، منعکس کننده سیستم انگیزشی افراد است و هرکس به روش خاص خود عمل می کند. مثلا اگر کسی در مولفه اضطراب روان رنجوری نمره بالایی را کسب کرده باشد، ریسک بالاتری برای تجربه نگرانی های بیشتر در برخی شرایط را داراست؛ اما او می تواند با آگاهی داشتن به این قضیه، بر برخی نکات از جمله متمرکز شدن بیشتر بر نقاط مثبت شرایط، تلاش کند و خود را در موقعیت های دشوار، آرام کند.
در واقع، معرفی پروفایل های ایده آل شخصیتی، به معنی ناسالم بودن دیگر پروفایل های شخصیتی نیست، بلکه به این معنی است که افراد باید از برخی از ویژگی های شخصیتی شان که ممکن است آن ها را در برابر اتفاقات آسیب پذیرتر کند، آگاه باشند و مدیریت آن ها را بر عهده بگیرند.
تشخیص اینکه چه زمانی مشغول انجام کارهایی هستیم که مانع شادی و رضایت ما می شوند، اولین قدم در جهت مدیریت کردن برخی آمادگی های شخصیتی برای آسیپ پذیری بیشتر است. پس می توان از همین امروز، درجهت مدیریت کردن این موارد قدم برداشت.