قربانی ترس خود نباشید
در زیر پنج نکته که برای مقابله با پیامدهای بحران ها لازم است بدانید مطرح شده است
وقتی رویدادی غیر منتظره و غم انگیز رخ می دهد مانند حادثهی واکیشا که به از دست رفتن جان حداقل 6 انسان در رژهی تعطیلات به خاطر نادیده گرفتن زندگی مردم منجر شد ترسی دربارهی امنیت خودمان در ما ایجاد می شود. وقتی می شنویم که بر اساس آمار بیشتر افرادی که به دست دیگری کشته می شوند قربانی شخصی آشنا هستند احساس امنیت می کنیم زیرا باور داریم که اطرافیان ما دست به خشونتی مرگبار نخواهد زد. متأسفانه وقتی دربارهی قتل در حین رانندگی یا شلیک کردن تصادفی می شنویم سطح ترس ما به علت عدم امکان پیش بینی چنین حوادثی بالا می رود.
انسان ها نیاز دارند تا در زندگی خود سطحی از کنترل را احساس کنند تا احساس امنیت و قدرت داشته باشند. وقتی امکان کنترل حوادث را داشته باشیم می توانیم به طور فعالانه از خود و نزدیکانمان در مقابل حوادث نابهنگام و رفتارهای احمقانه محافظت کنیم. وقتی دربارهی جنایات تصادفی می شنویم یا قربانی خشونت یا جنایتی غیر قابل پیش بینی می شویم ممکن است احساس درماندگی کنیم، گوش به زنگ شویم و اقدامات محتاطانهی متعددی برای محافظت از خود و نزدیکانمان در برابر آسیب در آینده انجام دهیم. وقتی دربارهی قربانی شدن تماشاچیان بی گناه می شنویم یا آن را تجربه می کنیم اضطراب عمیقی تجربه می کنیم زیرا فکر می کنیم نمی توانیم کار زیادی برای محافظت از خود در برابر دنیا و آدم های تبه کار انجام دهیم.
واکنش بهنجار در برابر موقعیت های غیرطبیعی
بسیاری از ما دربارهی این که فرد مناسب یا نامناسبی در مدیریت بحران هستیم به شوخی صحبت کرده ایم. اما وقتی بحرانی رخ می دهد ممکن است از نحوهی پاسخ دادن ذهن و بدن خود تعجب کنیم. گرچه راهی برای پیش بینی دقیق نحوهی برخورد افراد با موقعیت های بحرانی یا آسیب ناشی از یک حادثه وجود ندارد اما می دانیم که هر چقدر هم واکنش فرد غیر منتظره یا شدید باشد باز هم “پاسخ طبیعی” آن ها به یک موقعیت “غیر طبیعی” است. چه خودتان یک فاجعه را تجربه کنید یا شاهد مستقیم آن باشید یا از منابع خبری دربارهی آن آگاه شوید که در سال های اخیر بسیار رایج شده است، ممکن است پاسخ به آسیب شما فعال شده و احساسات یا رفتارهایی را فراخوانی کند که برای شما غیر منتظره باشد.
پنج نکته برای مقابله با پیامدهای بحران
- پس از تجربهی یک حادثهی آسیب زا احساس ترس، اضطراب، سوگ و وحشت طبیعی است. و لازم است به خود اجازه دهیم تا این احساسات را حس کرده و آن ها را شناسایی کنیم. توانایی نام گذاری هیجانی که تجربه می کنیم می تواند احساس کنترل بیشتری به ما بدهد. اگر فرزندی دارید اجازه بدهید تا آن ها نیز هیجان های خود را تجربه کنند و کمک کنید تا آن ها را بشناسند.
- توجه داشته باشید که زندگی پر از خطر است. هر روز و در هر مکانی خطر ناشناخته ای وجود دارد که با آن روبرو می شویم اما گاهی حتی به آن ها فکر هم نمی کنیم. اما وقتی یک خبر در رسانه های مختلف منتشر می شود ترس در ما فراخوانی می شود و آدرنالین و کورتیزول در بدن ترشح می شود. باید بپذیریم که زندگی بدون خطر ممکن نیست اما نمی توان اجازه داد ترس مانع از زندگی کردن ما شود.
- به تفاوت امکان و احتمال توجه کنید. در جامعهی امروز هر چیزی “ممکن” است. وقتی بیش از حد روی بک حادثهی فاجعه بار تمرکز می کنیم فراموش می کنیم که روزهای بسیاری بدون وقوع چنین فاجعه هایی طی می شوند. پخش شدن ناگهانی تصاویر و ویدیوهای مربوط به حوادث فاجعه بار تمرکز ما را به هم می زند و آگاهی ما را نسبت به “امکان” وقوع حادثه ای مشابه برای ما بالا می برد. اما باید به خاطر بسپریم دلیل پوشش گستردهی چنین حوادثی غیرعادی و نادر بودن آن است. امکان وقوع اتفاقات وحشتناک همواره در جامعهی مدرن و جامعهی پیش از تاریخ وجود داشته است اما حوادث خبرسازی که به طور پیوسته در رسانه ها می بینیم به اندازه ای که پوشش خبری باعث می شود گمان کنیم احتمال وقوع ندارد.
- ترس را به آگاهی تبدیل کنید. ترس قدرت این را دارد که ما را فلج کرده و مانع از شرکت ما در فعالیت هایی که می خواهیم انجام دهیم شود. اجازه ندهید ترس شما را گیر بیندازد. خیلی از ما به راحتی فکر می کنیم “دیگر در تظاهرات، رویدادهای ورزشی یا کنسرت شرکت نخواهم کرد.” اما وقتی اجازه بدهیم ترس بر رفتارهای ما کنترل داشته باشد و مانع از انجام فعالیت های مورد علاقهمان بشود قربانی ترسمان شده ایم. اما وقتی عامدانه موضع ترس را ترک کرده و در موضع آگاهی نسبت محیط اطرافمان قرار بگیریم میتوانیم به فضاهایی شویم که از آنها اجتناب می کردیم وارد شویم. هوشیار بودن نسبت به محیط لازم است. در کودکی یاد گرفته ایم چطور نسبت به محیط اطراف خود هوشیار باشیم. یاد گرفته ایم که سیستم دوستی داشته باشیم، با غریبه ها صحبت نکنیم، و قبل از رد شدن از خیابان هر به هر دو جهت نگاه کنیم. ترس می تواند ما را فلج و خفه کند اما آگاهی باعث افزایش توجه ما به محیط اطراف می شود که به ما اجازه می دهد تا پاسخ سریع تر و کارآمدتری نسبت به حالتی که توسط ترس خود فلج شده ایم داشته باشیم.
- مکان ها و فعالیت هایی که می توانید کنترل کنید را شناسایی کنید و در صورت امکان محیط را کنترل کنید. با کنترل این عوامل مانع از این می شوید که ترس بر شما کنترل داشته باشد.
این پنج مورد را در مورد کودکان انجام دهید:
- اجازه دهید کودکان در مورد آنچه درونشان می گذرد صحبت کنند به آن ها کمک کنید تا احساسات خود را نام گذاری کرده و درک کنند. این گونه منافع به دست آوردن کنترل از طریق پذیرفتن و نام گذاری کردن احساسات خود را یاد می گیرند.
- با نظراتی که فاجعه را کم اهمیت تر از آنچه هست نشان می دهند کودکان را نترسانید. دربارهی حوادث غم انگیز یا خشونت بار با کنایه صحبت نکنید. همچنین سعی نکنید دنیا را جایی مطلوب جلوه دهید تا کودکان بیش از حد اعتماد نکنند یا در درک خطرات و مخاطراتی که باید تا جای امکان از آن اجتناب کنند ساده لوح نباشند.
- به کودکان اطمینان دهید که شما و بقیهی بزرگ سالان هر کاری که بتوانید برای حفظ امنیت کودکان انجام می دهید. به آن ها کمک کنید تا تفاوت “امکان” و “احتمال” را درک کنند.
- وقتی در مکان هایی حضور دارید که کودک از آن ها می ترسد، منابعی که در محیط وجود دارد تا امنیت افراد حفظ شود را نشان دهید. چه مجریان قضایی باشند، چه نگهبانان، موانع فیزیکی یا قوانین پیشگیری کننده به کودک نشان دهید که امنیت او در اولویت قرار داده شده است.
- به کودک کمک کنید تا راه هایی را که می تواند از طریق آن به حفظ امنیت خود و دیگران کمک کند بشناسد. مثلاً در خروج اضطراری یا محل ملاقات در صورت وقوع یک حادثه مانند آتش سوزی یا طوفان در خانه، ذخیره کردن شماره تماس های اضطراری در تلفن ها، یا داشتن یک روتین زنگ زدن و اطلاع دادن دربارهی امنیت خود. همه ی این موارد به کودک کمک می کند تا احساس کنترل و در نتیجه امنیت بیشتری داشته باشد. گرچه هیچ کدام از موارد ذکر شده جایگزینی برای فرزند پروری مناسب و دخیل بودن بزرگ سالان در بهزیستی کودکان نیست.
همهی ما تحت تأثیر حوادث آسیب زایی که در رسانه ها می بینیم قرار می گیریم. وقتی گوشی های همراه خود را با خود حمل می کنیم یا تلویزیونی بزرگی در اتاق خواب و اتاق نشیمن داریم ممکن است احساس کنیم اتفاقی که جای دیگری اتفاق افتاده در واقع به ما نزدیک است. زندگی بی خطر نیست اما درک تفاوت “امکان” و “احتمال” و همچنین تبدیل ترس به آگاهی می تواند به ما و خانواده های ما کمک کند تا بتوانیم به مقابله با پیامدهای بحران بپردازیم و به زندگی منطقی خود برگردیم.